گلپر : پیشیگویی سال موش و80 کشورجهان درباره سال2008 ? سال 2008 چگونه سالی خواهد بود؟ پیشبینی اوضاع 80کشور جهان چشمانداز بازارهای طلا، نفت، دلار و انرژی در سال 2008 براساس پیشبینی واحد اطلاعات اکونومیست، کشور چین در سال 2008 بیش از هر کشور دیگری (به اندازه مجموع ایالات متحده، هندوستان و ژاپن) ثروت به اقتصاد جهان تزریق خواهد کرد و این خود دلیل بزرگی است برای مثبتاندیشی درباره اوضاع اقتصاد جهانی در سالی که به نظر میرسد تحتتاثیر بیثباتیهای مالی قرار گیرد. چین امیدوار است از بازیهای المپیک استفاده کند تا به جهانیان نشان دهد که به چه غول با شکوهی تبدیل شده است. دنیای اقتصاد – بنابر تازهترین پیشبینیها از اوضاع اقتصاد جهان در سال جدید میلادی که از امروز آغاز میشود، اکثر کشورهای پرشتاب اقتصاد جهان در سال 2008 متعلق به منطقه تعریف شده برای چشمانداز 20ساله ایران خواهند بود. براساس این پیشبینیها، رشد اقتصادی ایران در سال 2008 معادل 4درصد خواهد بود، در حالی که آذربایجان با رشد اقتصادی 4/17درصدی دومین اقتصاد پرشتاب جهانی خواهد بود و کشورهای قطر، قزاقستان، امارات و گرجستان به ترتیب با نرخهای رشد اقتصادی 5/9درصد، 2/9درصد، 6/8درصد و 2/8درصد به ترتیب رتبههای پنجم تا هشتم در میان کشورهای پرشتاب را به خود اختصاص خواهند داد. کشور ارمنستان نیز با نرخ 8درصدی رشد اقتصادی در سکوی یازدهم کشورهای پرسرعت خواهد ایستاد. همچنین برای اولین بار کشور ویتنام نیز به جمع کشورهای دارای رشد اقتصادی بالا خواهد پیوست و با نرخ 1/8درصدی سکوی دهم در این جمع را به خود اختصاص خواهد داد. بالاترین تورمها اکونومیست پیشبینی کرده است که پس از کشور زیمبابوه که با «ابرتورم» چهار هزار درصدی دست و پنجه نرم میکند، بالاترین تورم را کشور جنگزده عراق با نرخی معادل 39درصد به خود اختصاص دهد و پس از عراق، کشور ونزوئلا با 6/19درصد، ایران با 5/15درصد، ازبکستان با 5/14درصد، آنگولا با 4/13درصد، اتیوپی با 12درصد و آرژانتین با 5/10درصد، کشورهایی خواهند بود که مجبورند مجددا تورم دو رقمی را تجربه کنند و بقیه کشورها دارای تورم یک رقمی خواهند بود. البته کشور آنگولا در عین تورم 4/13درصدی، رشد اقتصادی 21درصدی را نیز تجربه خواهد کرد که باعث میشود قدرت خرید مردم این کشور نه تنها کاهش نیابد، بلکه از افزایش حدود 5/7درصدی نیز برخوردار شود. اتفاقات مهم 2008 دو اتفاق بزرگ سال آینده میلادی را شکل خواهد داد: انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و بازیهای المپیک تابستانی در پکن. رقابت بر سر کاخ سفید از فصل اول و ماه ژانویه و فوریه تا انتخابات سراسری در ماه نوامبر، به یک ماراتن شبیه خواهد بود. آنچه مسلم است این است که برنده این ماراتن یک دموکرات خواهد بود و شانس زیادی وجود دارد که یک کلینتون جانشین بوش شود و رهبری آمریکا را بر عهده گیرد. در چنین شرایطی، چین امیدوار است از بازیهای المپیک استفاده کند تا به جهانیان نشان دهد که به چه غول با شکوهی تبدیل شده است. پیشبینی میشود این کشور اغلب مدالهای طلای این مسابقات را به خود اختصاص دهد و غرور ملی و افتخار جهانی را برای خود به ارمغان آورد. اما این کشور از سوی دیگر با پرسشهای دشواری در مورد سیاست سرکوبگرانه خود روبهرو خواهد بود. آمریکا و چین اولین بازیگران در مسایلی خواهند بود که اذهان جهانیان را در سال 2008 به خود معطوف میدارند. یکی از این مسایل، اقتصاد جهان خواهد بود که رشد آن دیگر نمیتواند به آمریکا وابسته باشد؛ چون آمریکا با مسایل مربوط به بخش مسکن و اعتبارات خود دستوپنجه نرم میکند. تنها کاری که آمریکا باید انجام دهد این است که باید از بروز رکود جلوگیری کند، اما این چین خواهد بود (برای اولین بار به عنوان بزرگترین عامل در رشد اقتصادی جهان) که در کنار هندوستان و سایر بازارهای نوظهور خواهد درخشید. موضوع دیگری که توجهات را به خود جلب خواهد کرد، مساله تغییرات جوی است. به دلیل آنکه کشور چین جای آمریکا را به عنوان بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای اشغال خواهد کرد، تلاشهای جدی در مورد گرمایش کره زمین بستگی به مشارکت جدی این دو کشور خواهد داشت. اگر سال 2007 سالی بود که این موضوع در صدر موضوعات رسانهها جای گرفت، سال 2008 سالی است که مردم انتظار عملکردهای مثبت را در این راستا دارند. نکته جالب این است که «سبز بودن» موضوعی است که همه رهبران سیاسی را در سطح شهرها (مانند مایکل بلومبرگ)، در سطح ملی (مانند فلیپ کالدرون، نانسی پلوسی و نیکلا سارکوزی) یا سطح فراملی (مانند بانکیمون از سازمان ملل و سورین پیتسو آن از آسهآن) درگیر خود میکند. سیاستمداران تاکنون در مورد این موضوع مذاکره کردهاند، اما آیا اکنون اجازه میدهند مردم از حاصل این مذاکرات بهره برند؟ احتمال یک توافق بزرگ هستهای موضوع سومی که در سال 2008 به یک مشغله ذهنی تبدیل خواهد شد، ریسکهای ژئوپلتیکی است. پیشبینیها حاکی از آن است که آمریکا قصد اجرای نمایش با ایران بر سر موضوع هستهای دارد. این در شرایطی است که چین در سال برگزاری المپیک خود از واکنشهای جدی در برابر تایوان خودداری میکند. واقعیت این است که عکس آنچه به نظر میرسد کاملا محتمل است، یک «توافق بزرگ» بین آمریکا و ایران و یک بحران در تایوان که انتخابات پرحاشیهای در سال 2008 باید در آن برگزار شود. بیشک ریسکهای سیاسی به موضوعی داغتر از قبل در محافل تحقیقاتی و هیاتمدیرهها تبدیل خواهد شد. در کنار موضوعات عادی مربوط به بازارها و سود آنها، کسب و کار با این سوال مواجه خواهد بود که چگونه میتواند در وضعیت خوبی باشد. مشاوران به فعالان این بخش خواهند گفت که «ثبات» را فدای استراتژی کنند و موفقترین فعالان کسب و کار و بانکداران مثال بیل گیتس را مدنظر قرار خواهند داد که از کار روزانه خود در مایکروسافت کنارهگیری کرد تا وقت خود را صرف کارهای بشردوستانه کند. به طور کلی جهان در تحرک خواهد بود. مهاجران به دلایل بیش از پیش پیچیدهای اقدام به عبور از مرزها میکنند. چینیها به توریسم روی میآورند، در حالی که آمریکاییها سعی میکنند در خانه بمانند چون از قیمتهای عجیبی چون یک فنجان قهوه 8دلار در اروپا شوکه هستند. البته پیشبینی آینده کاری پرخطر است و پیشبینی آینده و علم پیشبینی دشوارتر از هر زمان دیگری است. به عنوان مثال پیشبینیهایی مبنی بر طلوع یک نسل جدید فضایی و گسترش جنگ فرهنگها در خارج از آمریکا هنوز به قطعیت لازم نرسیدهاند، اما این روزها عدم قطعیت کامل به نظر دلیلی بر تیزهوشی است و ریزبینی و نکتهسنجی به روندی رایج تبدیل شده است. همان طور که هر ساله اکونومیست ادعا میکرد، همه پیشبینیها 100درصد درست درنمیآیند، اما دو چیز مسلم است؛ برای چینیها سال 2008 سال موش خواهد بود و سازمان ملل قرار است این سال را سال جهانی سیبزمینی نامگذاری کند. جویدن سیبزمینی توسط این موش مبارک!
هم دیروز و هم امروز از سر انتظار عید کاملا خودم رو بیکار کردم. یعنی فقط دارم به عید قشنگ امسال فکر میکنم. مهربان همسر هم الان جلسه داره و شاید تا 6 هم طول بکشه وگرنه مرخصی ساعتی میگرفتم تا بریم بیرون و یه کم خیابون گردی کنیم.
هر روز که میگذره احساس میکنم خیلی بیشتر دوستش دارم و هر روز فکر میکن که دیگه این نهایت دوست داشتنه و بیشتر از این دوست داشتن، تعریف نشده. ولی میبینم که خدای خوب و مهربون اونقدر دل ما آدما رو بزرگ آفریده که بینهایت ها هم توش گم میشن.
بعدش اینکه دلم برای همسر مهربان یه ذره شده ولی باید فعلا صبر کنم تا لحظه دیدار برسه.
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال لاله ها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمینوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از می که میباید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
فریدون مشیری
آداب عید نوروز در تهران قدیم
عید نوروز در گذشته ای نه چندان دور، تنها به 14 روز آغاز فروردین محدود نمیشد و به پیشواز رفتن آن شامل جزئیات و ریزه کاریهایی بود که این عید را از اعیاد دیگر متمایز میکرد و رسیدن آن برای همه از پیر و جوان، شادی آور بود.
در آن زمان تقریبا تمام کارهای مربوط به عید، توسط اعضای خانواده انجام میشد که در بیشتر مواقع، همه در یک خانه زندگی میکردند و دست به دست هم داده به خیاطی و خانه تکانی، خرید و پخت و پز میپرداختند، باغچه را صفا داده و گلکاری میکردند و خلاصه با آغاز سال نو، همه با احساس رضایت از نتیجه کوششهای خود، پذیرای مهمانان شده و خود به دیدار فامیل میرفتند و روزهای خوشی را در کنار یکدیگر میگذراندند.
عید نوروز برای کودکان از حال و هوایی استثنایی برخوردار بود و اکثر آنان تنها در همین زمان صاحب یک دست لباس نو میشدند و شاید یکی دو اسکناس تا نخورده عیدی میگرفتند و برای آن هزارتا نقشه میکشیدند. ناگفته نماند که در بیشتر موارد این اسکناسها به جیب والدین میرفت و خرج گوشه ای از اجاره خانه یا یک مورد ضروری دیگری میشد که آنرا به بعد موکول کرده بودند.
زیرا در این روزها هیچ کس از خرج کردن پول کم نمیگذاشت و ضرب المثل "چو فردا شود فکر فردا کنیم" در این مواقع خیلی صدق میکرد! اما تمام اینها چیزی از لذت عیدی کم نمیکرد و بچه هایی هم که میدانستند قرار است عیدی نقد آنها به مصارف دیگر برسد، با این ایده که کمک خرج پدر و مادر خود شده اند به خود دلگرمی میداده و حتا بادی به غبغب میانداختند و احساس بزرگی میکردند.
پیشواز نوروز
رخت نو : از آغاز ماه اسفند کم کم اندیشه عید نوروز موجب شادی اغنیا و نگرانی فقرا میشد و در این میان اوضاع کسبه بازار از همه بهتر بود و فصل رونق بازار فرا رسیده بود. اولین کار، که زمان و دقت بیشتری لازم داشت تهیه رخت و لباس نو بود. البسه کودکان معمولا از رنگهای شاد و زنده تهیه میشد که معمولا توسط خانمهای خانه دوخته میشد و کفش و کلاه تنها مواردی بودند که از بازار خریداری میشدند. خانم و آقا هم(در خانواده های متوسط) معمولا به نو کردن چند تکه اصلی لباس خود که شامل چادر مشکی و چادر نماز، کفش و عبا بود میپرداختند و در صورت امکان البسه دیگر را شسته و رفو میکردن، یقه ها را آهار میزدند و خلاصه برای سال نو، نو نوار میشدند.
خانه تکانی
هر چند که تهیه لباس نو در بعضی از خانواده های بی بضاعت انجام نمیشد ولی رسم خانه تکانی، فقیر و غنی نمیشناخت و برای انجام شدن آن، تمام وسایل خانه باید بیرون ریخته شده و تمام خانه شسته، جارو و گردگیری میشد و بعد تمام اسباب پس از تمیز شدن به داخل برده شده و چیده میشد.در همین خانه تکانیها، دو کار مهم انجام میگرفت، یکی دل کندن از لوازم و اسباب کهنه و شکسته بود که پس از یک یا چند سال کار کردن و تعمیر شدن، دیگر نفسهای آخر را کشیده و تنها به درد دور انداختن میخورد و همچنین تغییر و تحول شکل چیدن اثاث منزل که با بیرون ریختن و دوباره چیدن، شکل تازه ای به خانه داده و موجب تنوع میشد.
خانه تکانی در آن روزها وقت بسیاری میگرفت زیرا از تکاندن فرش و گلیم و قالی شروع میشد و با صیقل دادن لوازم فلزی، شستن پارچه ایها (ملافه و پرده، روتشکی و پشتیها و...)، سشتن در و پنجره ها و ظرف و ظروف و دوده گیری از اتاقها به پایان میرسید و بعد همه چیز باید دوباره چیده میشد تا سال بعد که روز از نو، روزی از نو.
سبزه سبز کردن
سبزه عید از بیست روز تا ده روز مانده به عید باید سبز میشد. به این ترتیب که خانم خانه به تعداد جمعیت خانواده مشت مشت گندم یا عدس یا هر دانه سبز کردنی دیگر را برداشته و در ظرفی سفالی میریخت، این کار باید طوری با دقت انجام میشد که از دستشان دانه ای به زمین نیافتد و در ضمن با هر مشت دانه باید برای سلامتی، خوشی، سعادت و گشایش بخت و مال آن شخص دعا میکردند، سپس روی دانه ها را با آب نیم گرم پوشانده و در جایی نه گرم و نه سرد قرار میدادند و هر روز آب تازه بر ریش میریختند تا جوانه بزنند.
این دانه های جوانه زده را در دستمال مرطوبی نگه میداشتند نا برگهای آن نیش بزند و بالا بیاید، سپس سبزه را در یک سینی یا بشقاب زیبا قرارداده، و هر روز آب میدادند تا سبز شده و برای هفت سین آماده شود، سپس آنرا با روبانی قرمز و گلهای پارچه ای تزیین کرده و سر سفره میگذاشتند.
خانمهای باسلیقه با تخم تره تیزک (شاهی) سبزه سبز میکردند، و با دانه های شاهی که پس از خیس شدن لعاب پیدا میکند، روی پارچه ای جملاتی چون "سال نو مبارک" یا "یا مقلب الالقلوب و الابصار" را مینوشتند و سبزه خود را به این شکل سبز میکردند.
خوردنیهای شب عید
سبزی پلو: یک شب مانده به تحویل سال، زمان خوردن سبزی پلو با کوکوی سبزی، سیر تازه و ماهی فرا میرسید. عقیده به پلوی سبزی دار این بود که میگفتند خوردن آن دل را زنده، احشا را تازه ، بدن را رطوبت مفید می بخشید و روح تازه به تن میدمید. با توجه به اینکه در تهران سبزی تازه هنوز نرسیده بود و وسایل تندرو برای رساندن ماهی تازه به تهران موجود نبود، بیشتر تهرانیها از سبزی خشک و ماهی دودی استفاده میکردند. سبزی تازه در گلخانه ها عمل می آمد و به قیمت گزافی فروخته میشد و تازه به دوران رسیده ها برای آنکه نشان بدهند سبزی و ماهی تازه استفاده کرده اند، آشغال سبزی و کله ماهی را کنار در خانه خود میگذاشتند.
از طرفی بسیاری از افراد خیر در این شب به یاری مستمندان شتافته و با بردن برنج، روغن، ماهی و تخم مرغ به در خانه آنها، دلشان را شاد میکردند.
رشته پلو
شب سال نو، یعنی شب تحویل سال، وقت خوردن رشته پلو بود که خوردن آن آدابی داشت. رشته پلو که با رشته پلویی و همراه با خرما و کشمش سرخ کرده آماده میشود، غذایی است که نه تنها پر قوت و گرم کننده مزاج به شمار می آمد، بلکه خوردن آن موجب میشد که "سر رشته کار" تا آخر سال در دستشان باشد.
آداب تهیه و خوردن رشته پلو از این قرار بود: اگر مرد و سرپرست خانه دچار مشکلی در کار و کسب شده بود، بشقاب اول برای او کشیده میشد، اگر در خانه دختر بخت بسته ای بود، او باید زیر دیگ را روشن میکرد و موقع کشیدن در دیگ را باز میکرد. رشته خشک کرده این پلو، برای رفع بی پولی داخل کیف قرار میگرفت.
دختر یا پسر بخت بسته در هنگام کشیدن پلو باید از منزل خارج میشد و بعد مادر یا مادر بزرگ او بشقابی از برنج برایش میکشید و پشت در برده و می پرسید کی هستی؟ و او جواب میداد باز کن، مادر در را باز میکرد و بشقاب را به دستش می داد، آن شخص باید دو لقمه پلو را همان بیرون میخورد و بعد به داخل می آمد تا بختش گشوده شود.
چراغهای شب عید
از اعتقادات دیگر شب سال نو این بود که باید شعله و نور در خانه زیاد باشد کهاین شامل اجاق یا منقل و چراغها بود که باید تا صبح روز دوم سال روشن نگه داشته میشد به طوریکه باید با کمال دقت نفت گیری میشد تا دود نزده و خاموش نشود. از طرفی، شیوه سوختن این چراغها، خود تعبیر و تفسیری داشت که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
اگر چراغها از ابتدا تا انتها روشن و سالم باقی مانده بود، سالی پربرکت با دلخوشی و تندرستی در انتظار اهل خانه بود، اگر لوله چراغها دود زده میشد یا شمع درون آنها به یکسو می افتاد، تاریکی و کدورت در زندگی رخنه میکرد، اگر خاموش میشد، مالی از دستشان میرفت یا امیدی به نا امیدی مبدل میشد و بدتر از همه اینکه اگر لوله چراغ میشکست یا چراغ واژگون میشد، به معنای درگذشت کسی از نزدیکان یا زیر و رو شدن زندگی اهل خانه بود.
هفت سین
چیدن سفره هفت سین یکی از مهمترین آداب استقبال سال نو بود که نچیدن آن معادل با نگون بختی در سال جدید به شمار می آمد. پارچه سفره هفت سین معمولا سفید و تمیز بود که هفت نوع خوردنی که با حرف سین آغاز میشد بر روی آن چیده میشد که شامل: سیر، سرکه، سماق، سمنو، سبزی، سنجد و سیب بود و با اشیا و مواد دیگر تکمیل می گشت.
اما آداب چیدن از این قرار بود که ابتدا سفره را در محل مناسبی در بالاترین قسمت اتاق پهن میکردند و یک جلد کتاب مقدس ( با توجه به اینکه عید نوروز عید ایرانیان است و مختص مسلمانان نیست، هر خانواده کتاب مقدس دین خود را بر سفره میگذاشت) در وسط سفره گذاشته، کاسه آب و یک گلاب پاش در دو طرف آن قرار داده، آیینه را در بالا و بشقابی آرد و نان بریده را در دو طرف آب و گلاب قرار داده و چهار گوشه سفره را با چهر شمعدان روشن میکردند که نشانه رحمت، گشاده دستی، روشنایی و خیر و برکت بود.
مواد هفت سین نیز بر روی سفره قرار داده میشد که نشان از برکت، سلامتی، زایش، زیبایی و شادابی داشتند. اسفند برای رفع چشم زخم و شیرینی برای شیرین کامی بر سر سفره آورده میشد. یک کاسه آب که نارنجی در آن انداخته بودند هم جزو ضروریات سفره بود زیرا نام نارنج (نا-رنج) را به معنی بدون رنج معنا میکردند و حضور این میوه را دافع درد و رنج میدانستند.
آداب نشستن بر سر سفره هفت سین
از زمانی که خانواده با بهترین لباسهای خود بر سر سفره گرد هم جمع میشدند، دیگر تمام حواسها متوجه خیر خواهی و خوش اقبالی بود و همه باید با خلق خوش، ابروی گشاده و لبخند بر لب بر سر سفره مینشستند و همه گفتگوها درباره خیر و خوشی و ذکر و دعا برای رفع بیماری، روا شدن حاجت و دفع بلا باشد.خواندن دعای "یا مقلب القلوب و الابصار" نیز بسیار مطلوب بوده است. با تحویل شدن سال و به صدا درآمدن توپ سال نو، همه به دیده بوسی و تبریک سال نو مشغول میشدند، کام خود را شیرین کرده و به شادی می پرداختند.
تفریحات نوروز تا روز سیزده
روزهای عید به دید و بازدید و شادی و تفریح میگذشت و رسم بر این بود که در این روزها کسی بداخمی و تندی نکند، پول یا مالی قرض نکند، نزد پزشک و دوا فروش هم نرود و خلاصه از هر مورد غم افزا و مکدر کننده دوری کند. البته زیارت اهل قبور و پخش نذری برای رفتگان جزو آدابی بود که هرچند غم افزا، اما موجب شادی روح رفتگان و در نتیجه بسیار پسندیده به شمار میرفت.
دو سه روز اول عید برای دیدار از بزرگترها بود که از منزل پدر و مادر آغاز میشد و منازل دایی و عمه و دیگر بزرگان و دوستان میگذشت. در این دید و بازدیدها عیدیهایی هم رد و بدل میشد و به خصوص عروس و دامادها در اولین عید پس از ازدواج عیدی فراوانی میگرفتند.
گشت و گذار و سفر هم در برنامه های روز چهارم به بعد بود و تفریح و استراحت معمولا تا روز سیزده ادامه داشت و در این روز به اوج خود میرسید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ