خانمها درک میکنند: اگر تا کنون حس حسادت نسبت به چیزی داشتید، یا به عبارتی اگر واقعاً یک چنین حسی کرده باشید، آنوقت دقیقاً متوجه می شوید که منظور من چیست. قلبتان آنقدر تند می زند که گویی می خواهد از سینه تان جدا شود. نفستان در سینه حبس میشود و ترس تمام وجودتان را فرا می گیرد. حسادت نه تنها می تواند عزت نفس را در وجود شما بکشد، بلکه اجازه نمی دهد بدن شما به صورت نرمال واکنش نشان داده و عملکرد روزانه طبیعی خود را دنبال کند. حسادت می تواند روابط را از هم بپاشاند و خانواده ها را نابود کند. برای بیشتر خانم ها حسادت به صورت یک حس همیشگی در می آید و به مرور زمان تبدیل به یک بیماری مزمن می شود. زمانیکه این حس به آنها حمله می کند، هیچ گونه کنترل و قدرتی بر روی آن ندارند. یکی از موارد جالب در مورد حسادت این است که مقوله حسادت هر روزه در حال رایج تر شدن می باشد، اما حتی اگر مانند بیماری به نظر برسد، باید توجه داشت که یک بیماری به حساب نمی آید. شما مانند بیماری نمی توانید آنرا از کس دیگری بگیرید و از دیگران به شما سرایت نمی کند. اما چرا در حال حاضر حسادت شایع تر از گذشته است؟ خانم ها به خصوص در جوامع غربی اخیراً تغییرات و تحولات اجتماعی قابل توجهی را در حال تجربه کردن هستند. خانم ها در حال حاضر موقعیت های زیادی را برای پیشرفت و ترقی در برابر خود دارند که در طول تاریخ بی نظیر بوده است. در یک کلام می توان گفت که خانم ها به طور کلی انتخاب های بی سابقه ای را در زندگی پیش روی خود می بینند. آنها می توانند انتخاب کنند که مادر شوند و یا کار کنند، و حتی می توانند هر دوی این موارد را در کنار هم داشته باشند؛ اما چرا برخی از خانم ها توانایی بزرگداشت چنین موقعیت مناسبی که در پیش رویشان قرار گرفته است را ندارند؟ چرا به جای اینکه احساس قدرت کنند باز هم برخی از آنها تصور می کنند که ناامن هستند، در دام گرفتار می شوند و میترسند؟ دلیلش این است که وقتی قدرت انتخاب کردن به میان می آید، میزان انتخاب ها زیاد می شود و در این حالت خانم ها قدرت انتخاب کردنشان را از دست می دهند. این حقیقت ساده می تواند به شما کمک کند تا در دور تسلسل حسادت گرفتار نشوید؛ اما شما باید این قدرت را در وجود خود افزایش دهید. در عین حال باید به این نکته توجه داشته باشید که تنها با خواندن لغات و کلمات به نتیجه ی دلخواه نمیرسید. در این میان شما نیاز به شجاعت نیز دارید. خانم هایی که نمی توانند خودشان را با مبحث "از دست دادن" تطبیق دهند، معمولاً در ردیف انسان های حسود قرار میگیرند. حسادت زمانی در وجود شما ایجاد می شود که خودتان را در موقعیتی ببینید که در حال از دست دادن چیزی هستید که برایتان ارزشمند بوده است و یا چیزی را که مال شما بوده از شما بگیرند. اما زمانی که حس حسادت به شما دست می دهد، چه اتفاقی می افتد؟ احساسات شما سبب بروز چه نوع رفتاری در شما می شوند؟ شما دیگر دوست داشتنی نخواهید بود، بیش از اندازه و به صورت غیر منطقی متوقع می شوید، توانایی اعتماد کردن به دیگران را از دست می دهید، و در حقیقت می توان گفت که هر چیزی که میخواهید باشید درست در نقطه ی عکس آن قرار می گیرید و تبدیل به شخصی میشوید که اصلاً دلتان نمی خواهد باشید. رفتارتان تاثیر عکسی بر روی اطرافیان میگذارد و زمانیکه کاری را انجام می دهید تا به نتیجه ی خاصی برسید، دقیقاً به نقطه عکس آن نتیجه می رسید. حسادت سبب می شود تمام چیزهایی را که قصد دارید از آنها محافظت کنید، از دست بدهید. از این گذشته زمانیکه دیگران چنین خصیصه ی اخلاقی جذابی را در وجود شما کشف کنند، دیگر به راحتی از شما جدا نخواهند شد. گام بعدی برای خانم های حسود..... باید بپذیرید که شما هم انسان هستید و قبول کنید که نمی توانید کل دنیا را مجاب کنید که مطابق میلتان عمل کند. با این وجود باید توجه داشته باشید که: حق انتخاب دارید می توانید بر روی دیگران تاثیر گذار واقع شوید (اما نه اینکه بخواهید آنها را کنترل کنید.) شما به عنوان یک زن، توانایی هایتان خیلی بالاتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید. هر لحظه این حقیقت را در ذهن خود مرور کنید و آنرا با خود تکرار نمایید. اگر می خواهید این مطلب همواره در ذهنتان باشد می توانید بر روی یک تکه کاغذ بنوسید "من از عهده ی همه کارها بر می آیم" یا می توانید آنرا با رژ لب بر روی آینه ای که هر روز خودتان را در آن نگاه می کنید، بنویسید! |
راستش تصمیم گرفتم دیگه از خاطرات روزانه ام چیزی ننویسم؛ هرچند میخواستم اینجوری قدردان محبتهای همسرم باشم ولی اون این کار رو دوست نداره. خب، منم که همه هم و غمم اینه که اونو ناراحت نکنم، دیگه از خاطرات روزانه چیزی نمینویسم ولی به جای اون هرچی مطلب علمی و اجتماعی و ... دستم برسه میذارم تو وبلاگم. امیدوارم وبلاگ مفیدی بتونم داشته باشم.
راستی! امروز 359 امین روز ساله، 6 روز مونده تا آخر سال، آرزو میکنم و از خدامیخوام که این 6 روز و 6000000 روز دیگه برای همه مردم دنیا پر از سلامتی و شادی و خوشبختی باشه.
انسان خندیدن را دوست دارد. هر انسان بالغ به طور متوسط در روز 17 بار میخندد و همین علاقه انسان به خندیدن است که باعث پدید آمدن جوک و طنز و حتی کمدی شده است. خندیدن مکانیزم پیچیده ای دارد که در عین حال می تواند دوای درد بسیاری از دردها باشد و دانشمندان هنوز هم معتقدند که خنده می تواند در درمان بیماری ها مؤثر باشد. خنده از دو قسمت تشکیل شده است که یکی به حالت صورت و دیگری به صدایی که تولید می شود اطلاق می شود. وقتی ما می خندیم، مغز دستور این عمل ها را صادر می کند و اگر شدیدتر بخندیم، دستوراتی برای تکان خوردن دست ها و پاها نیز صادر می شود. هنگام خنده 15 ماهیچه صورت به حرکت در می آیند که مهم ترین آنها مکانیزم حرکت لب های بالای شماست. ماهیچه های حلق شما دچار انقباض می شوند و به همین علت شما دچار بریده نفس کشیدن می شوید. یکی از محققان تحقیق خود را روی صدای خنده متمرکز کرد و به این نتیجه رسید که همه خنده ها از یکی از صداهای ها-ها-ها یا هو-هو-هو پیروی می کنند و امکان ندارد فردی بتواند با ترکیب این دو صدا بخندد. محققان معتقدند که در بدن انسان یابنده هایی وجود دارد که خنده را تشخیص می دهد و باعث ادامه یافتن آن می شود. از نظر آنها خنده یک عکس العمل کاملاً اتوماتیک و نا خودآگاه است. بیشتر محققان معتقدند که خنده باعث ایجاد کشش و رابطه نزدیک میان انسان ها می شود. وقتی شما با کسی احساس راحتی می کنید با او می خندید و این احساس را نشان می دهید. اینکه شما نمی خواهید در یک گروه احساس تنهایی کنید، باعث می شود هنگام خنده با آنان بخندید و آنها را همراهی کنید و به همین دلیل است که خنده را مسری می دانند. اگر دقت کرده باشید معمولاً اگر بزرگ خانواده و یا حتی رئیس تان بخندد، شما نیز می خندید و این دقیقاً همان حالتی است که گفته می شود با خنده می توان رفتارهای دیگران و حتی خلقیات آنان را کنترل کرد. به طور مثال اگر هنگام خطر شما بخندید و فرد تهدیدکننده نیز بخندد تا حدود زیادی مشکل حل می شود. تحقیقات دیگر نشان می دهد که خنده در زمانی که در یک گروه هستند، 30 برابر زمانی است که شما تنها مثلاً جلوی تلویزیون نشسته اید.
ما می دانیم که قسمت های مختلف مغز، در مکانیزم خنده مؤثرند. به طور مثال عکس العمل های عاطفی بزرگترین حرکت های مغز را تولید می کنند.
سپس قسمت جلویی ان که مربوط به احساسات است، بسیار فعال می شود. قسمت راست مغز اطلاعات مربوط به جوک را تحلیل می کند. قسمت پشت سر که دستور حرکات دهان و یا دست ها را صادر می کند، فعال می شود. رفتارهای خارجی ظاهر می شوند. قابل ذکر است که راهی که خنده در مغز طی می کند با راهی که هنگام احساسات شدید طی می کنیم، کاملا متفاوت است و به همین خاطر است که محققان معتقدند که هر گونه اختلالی در این بخش مغز می تواند انسان را از خندیدن باز دارد و یا به آن شکلی غیر عادی دهد. سیستم فعال مغز که گفته می شود، در مکانیزم خنده دخیل است در قسمت مرکزی قرار دارد. این قسمت بسیار مهم است زیرا حرکاتی را که برای انسان بسیار حیاتی است کنترل می کند. محققان معتقدند که "آمیگدالا " و "هیپو کامپوس" بیشترین نقش را در احساسات انسان ایفا می کنند. هیپوتالاموس بخشی است که موجب تولید صداهای گوناگون هنگام خنده می شود. چه چیزهایی خنده دار است؟ بر اساس تئوری ناسازگاری انسان زمانی می خندد که چیزهایی را بشنود که از نظر عقلی و اتفاقات روزمره غیر ممکن به نظر برسند. جوک ها زمانی خنده دارند که ما یک انتظار دیگر از پایان آنها داریم اما به شکلی دیگر ظاهر می شوند. وقتی جوکی شروع به تعریف می شود، مغز ما ناخودآگاه شروع به پیش بینی آن می کند و وقتی پایان آن کاملاً متفاوت با آن چیزی است که ما تصور می کردیم ،خنده دار به نظر می رسد.
مهم ترین موضوع در این میان سن است. کودکان و نوزادان در حال کشف دنیای اطراف خود هستند پس موضوعات برای آنان کاملا متفاوت است. یک کودک ممکن است به جوک های ساده ای که مثلاً یک فیل در آن نقش اول را بازی می کند، بخندد. وقتی بزرگتر می شویم، افکار و فیزیک ما تغییر می کند. هر چه بیشتر دنیا دیده شویم به مسائل متفاوت تری همچون تفاوت آدم ها می خندیم. خنده دقیقاً در سنین مختلف در مورد مسائلی صورت می گیرد که استرس ما را کمتر کند. اینکه در کدام کشور و با چه فرهنگی بزرگ شده ایم، نیز فرق می کند. شما معمولاً اگر جوک های کشور های دیگر را بشنوید، کمتر برای تان خنده دار است و این به تفاوت فرهنگ ها بر می گردد.
همه ما می دانیم که خنده برای بسیاری از دردها درمان است. مهم ترین کاری که خنده برای ما انجام می دهد آن است که به اعصاب ما تعادل داده و همین موضوع از امراض مختلف جلوگیری می نماید. این عمل همچنین باعث بالا رفتن سلول های پروتئین که از بیمار شدن مان جلوگیری می کند، میشود. بیشتر شدن بزاق دهان از ورود بیماری های عفونی از طریق دهان جلوگیری کرده و کمک بزرگی به ما میکند.جالب است بدانید که 100 بار خندیدن برابر 15 دقیقه دوچرخه سواری کردن است، پس خنده میتواند یک ورزش به حساب بیاید. اکسیژنخون بالا رفته و فشار خون پایین میاید.
چیزهایی را که برایتان جالب است و شما را می خنداند شناسایی کنید و انها را بیشتر وارد زندگی خود کنید. خودتان سعی کنید که فرد با مزه تری باشید!! خنداندن اطرافیانتان می تواند برای شما هم مفید باشد پس از این فرصت استفاده کنید. |
دیروز بعد از کلی کار روزانه، همسر مهربان اومد دنبالم و رفتیم جاده سولقون به یاد دوران نامزدی. ما تو نامزدی زیاد اونجا میرفتیم و چایی میخوردیم. دیروز هم رفتیم و چایی خوردیم و کلی هم خندیدیدم. بعدش هم چون من به شدت هوس شیرینی تازه به سرم زده بود رفتیم و یه جعبه شیرینی خریدیم و همون هم شاممون شد.
من تمام مدت دیروز داشتم فکر میکردم که چطوری میشه از خدا به خاطر تمام نعمتهایی که به ما داده تشکر کرد. بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که اگه قدر نعمتها و لحظاتی رو که خدا به ما میده بدونیم و از اونها نهایت استفاده رو بکنیم و همیشه در فکر کمک و خوشحال کردن دیگران باشیم، میتونیم بگیم که شکرگزار خوبی برای خدای مهربونمون بودیم.
روشهای زنده نگه داشتن
تـمام روابـط بـلند مدت فراز و نشیب های مخصوص به خود را تـجربه می کنند. اگر رابطه شما جدیـتر شــود، آنگاه ثبات بیشتری پیدا کرده و شما به عنوان یک زوج موفق، خاطرات بیشتری را با هم به وجود خواهید آورد. همه ما می دانیم که زنده نگه داشتن اشتیاق، علاقه، و جاذبه جنسی از ضروریات هر رابطه بلند مدتی به شمار می رود و همچنین واقف به این مسئله هم هستیم که توانایی انجام چنین کاری آنقدرها هم که فکرش را می توان کرد، آسان نیست. هر رابطه ای خوبیها و بدیهای مخصوص به خود را دارد، اما تکنیک هایی وجود دارد که با تکیه بر آنها به راحتی می توانید شعله های عشق و علاقه را همواره در میان خود زنده نگه دارید. در این قسمت ما شما را با نمونهای از این تکنیک ها آشنا بعضی از افراد واقعاً نظر انسان را به خود جلب می کنند. به عنوان مثال کسانی را مشاهده می کنی که دست در دست همسران خود در حال قدم زدن هستند، اما ناگهان روی خود را بر میگردانند و به یک غریبه لبخند می زنند. ما باید با دوستان و خانواده خود مهربان باشیم و هیچ گاه کاری انجام ندهیم که موجبات پریشانی و ناراحتی آنها را فراهم آوریم. یک لبخند، و یا یک چشمک به یک شخص غریبه می تواند به راحتی عشق و علاقه موجود را از میان بردارد. 2- به او توجه کنید اهمیت دادن به جزئیات زندگی از ارزش بسیار بالایی برخوردار می باشد. به عنوان مثال: اگر چیزی میل می کنید، سعی کنید که حتماً خودتان زباله آنرا درون سطل بیندازید. با یکدیگر در کارهای روزمره خانه کمک و همیاری داشته باشید. چنین مواردی اعتبار عشق شما را افزایش می دهند. 3- خیرخواه و بخشنده باشید سورپرایز های کوچک می توانند تفاوت های بزرگی در زندگی ایجاد کنند. تاثیر آنها واقعاً شگفت انگیز است. به عنوان مثال می توانید لباس های خود را قبل از صرف شام عوض کنید، از ظروف چینی لوکس استفاده کنید، و یا گل هایی را از باغچه چیده و درون گلدان قرار دهید. تمام موارد ذکر شده به زندگی شما طعم و روح تازه ای هدیه می کنند. 4- صبور باشید همه ما به هر حال روزهای بدی را در زندگی خود تجربه می کنیم. زمانی که احساس می کنید همسرتان در یک چنین شرایطی قرار گرفته است باید از هوش و ذکاوت خود بهره بگیرید! برای کمک کردن به او می توانید بچه ها را به مدت یک ساعت به پارک ببرید و برایش غذای مورد علاقه اش را سفارش دهید. کاری کنید تا خود به خود فضایی برای استراحت و آرامش او فراهم گردد؛ این جزء حقیقت زندگی است. با رضایت خاطر تمام و کمال به انجام چنین اموری اقدام کنید. 5- صادق باشید با صداقت کامل به بیان احساسات خود بپردازید و این کار را با رعایت کامل احترام انجام دهید. ناامیدی ها و شکست هایتان را با او در میان بگذارید؛ البته توجه داشته باشید که در عین حال باید امیدها و آرزوهایتان را نیز با یکدیگر تقسیم کنید. اگر بخواهید چیزهایی را از یکدیگر پنهان کرده و به رازداری بپردازید، مطمئن باشید که دیری نخواهد گذشت که عشق و علاقه میان شما دو نفر از بین می رود. 6- شوخ طبع و سرگرم کننده باشید زندگی در عصر تکنولوژی، بدون وجود استرس و تنش، امکان پذیر نیست؛ اما به هر حال باید سعی کنید هر طور که شده روح شوخ طبعی و بذله گویی را در زندگی خود زنده نگه دارید. برای هم جوک های بامزه تعریف کنید، یا هرزگاهی به تماشای فیلم های کمدی بنشینید. زن و مردی که بتوانند با هم به یک موضوع خاص بخندند، معمولاً توانایی انجام کارهای سرگرم کننده دیگر را نیز پیدا می کنند. 7- انعطاف پذیر باشید همه افراد در طول زندگی مشترک خود، دستخوش تغییرات فراوانی قرار می گیرند. خوشبختانه رابطه آنها نیز با این تغییرات دگرگون شده و به رشد و تعالی نزدیک تر میشود. به عنوان مثال این امکان وجود دارد که یکی از شما شغل خود را تغییر دهد و دیگری هم مذهب خودش را؛ یکی دچار بیماری می شود و دیگری مرتکب خطایی بزرگ؛ رابطه شما باید انعطاف بالایی داشته باشد در غیر اینصورت از شدت تندبادهای گاه و بیگاه خم شده و در برخی موارد در معرض خرد شدن و منقطع گشتن، قرار میگیرد. 8- سخاوتمند باشید پس از تحقیقاتی که بر روی هزاران زوج مختلف به وجود آمد، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که تکنیک "هدیه دادن" غوغا به پا می کند. با تهیه گل، شکلات، کارت تبریک و سایر هدایای دیگر میتوانید همسر خود را بیش از پیش خوشحال کنید. سعی کنید این کار را به طور مکرر انجام دهید و برای انجام آن دنبال دلیل خاصی نباشید. هدف شما از این کار این است که می خواهید عشق و علاقه خود را با هدیه ای هر چند کوچک و ناقابل به طرف مقابل اثبات کنید. 9- در دسترس باشید برای یکدیگر وقت بگذارید. وقتی را برای قدم زدن و صحبت کردن با یکدیگر کنار بگذارید. می توانید با هم، دوری در اطراف شهر بزنید، شام را در بیرون از منزل میل کنید، و یا به سینما بروید. در بررسی های اخیر، زوج های موفق، گذراندن وقت در کنار یکدیگر را به عنوان یکی از فاکتورهای مهم موفقیت رابطه خود عنوان کردند. |