هم دیروز و هم امروز از سر انتظار عید کاملا خودم رو بیکار کردم. یعنی فقط دارم به عید قشنگ امسال فکر میکنم. مهربان همسر هم الان جلسه داره و شاید تا 6 هم طول بکشه وگرنه مرخصی ساعتی میگرفتم تا بریم بیرون و یه کم خیابون گردی کنیم.
هر روز که میگذره احساس میکنم خیلی بیشتر دوستش دارم و هر روز فکر میکن که دیگه این نهایت دوست داشتنه و بیشتر از این دوست داشتن، تعریف نشده. ولی میبینم که خدای خوب و مهربون اونقدر دل ما آدما رو بزرگ آفریده که بینهایت ها هم توش گم میشن.
بعدش اینکه دلم برای همسر مهربان یه ذره شده ولی باید فعلا صبر کنم تا لحظه دیدار برسه.
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال لاله ها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمینوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از می که میباید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
فریدون مشیری
امروز 26 اسفنده، 360 امین روز سال و 5 روز مونده به پایان سال و چه سال خوبی بود و چه سالهای خیلی بهتری که در انتظار همه مردم دنیا خواهد بود. هر چند که دوست دارم که زودتر عید بشه و دلی از تعطیلات و مسافرت در بیارم ولی اینقدر سال 86 رو دوست دارم که دلم نمیاد بهش بگم زودتر بره.
بهار داره میاد و صدای قدمهاش رو میشنوم هرچند که من امسال در کنار همسرم فقط بهار رو حس کردم ودیگر هیچ.
بهار داره میاد و من پر از آرزوی خوب برای همه میشم هرچند که من امسال به خاطر همسرم پر از آرزوی خوب برای همه بودم.
بهار داره میاد و من هیجانزده هستم هرچند که بالاترین هیجان برای من؛ بودن در کنار مهربان همسرمه.
بهار داره میاد و من پرم از عشق، هرچند که این عشق در مقابل صفای باطن مهربان همسرم، هیچ است
. . . و بهار داره میاد و من بهترینها و والاترینها و قشنگترینها رو برای همه مردم دنیا و خودمون آرزو میکنم .
بهارتان سبز و دلتان پر امید و شادیهایتان پایدار و ماندگار
خانمها درک میکنند: اگر تا کنون حس حسادت نسبت به چیزی داشتید، یا به عبارتی اگر واقعاً یک چنین حسی کرده باشید، آنوقت دقیقاً متوجه می شوید که منظور من چیست. قلبتان آنقدر تند می زند که گویی می خواهد از سینه تان جدا شود. نفستان در سینه حبس میشود و ترس تمام وجودتان را فرا می گیرد. حسادت نه تنها می تواند عزت نفس را در وجود شما بکشد، بلکه اجازه نمی دهد بدن شما به صورت نرمال واکنش نشان داده و عملکرد روزانه طبیعی خود را دنبال کند. حسادت می تواند روابط را از هم بپاشاند و خانواده ها را نابود کند. برای بیشتر خانم ها حسادت به صورت یک حس همیشگی در می آید و به مرور زمان تبدیل به یک بیماری مزمن می شود. زمانیکه این حس به آنها حمله می کند، هیچ گونه کنترل و قدرتی بر روی آن ندارند. یکی از موارد جالب در مورد حسادت این است که مقوله حسادت هر روزه در حال رایج تر شدن می باشد، اما حتی اگر مانند بیماری به نظر برسد، باید توجه داشت که یک بیماری به حساب نمی آید. شما مانند بیماری نمی توانید آنرا از کس دیگری بگیرید و از دیگران به شما سرایت نمی کند. اما چرا در حال حاضر حسادت شایع تر از گذشته است؟ خانم ها به خصوص در جوامع غربی اخیراً تغییرات و تحولات اجتماعی قابل توجهی را در حال تجربه کردن هستند. خانم ها در حال حاضر موقعیت های زیادی را برای پیشرفت و ترقی در برابر خود دارند که در طول تاریخ بی نظیر بوده است. در یک کلام می توان گفت که خانم ها به طور کلی انتخاب های بی سابقه ای را در زندگی پیش روی خود می بینند. آنها می توانند انتخاب کنند که مادر شوند و یا کار کنند، و حتی می توانند هر دوی این موارد را در کنار هم داشته باشند؛ اما چرا برخی از خانم ها توانایی بزرگداشت چنین موقعیت مناسبی که در پیش رویشان قرار گرفته است را ندارند؟ چرا به جای اینکه احساس قدرت کنند باز هم برخی از آنها تصور می کنند که ناامن هستند، در دام گرفتار می شوند و میترسند؟ دلیلش این است که وقتی قدرت انتخاب کردن به میان می آید، میزان انتخاب ها زیاد می شود و در این حالت خانم ها قدرت انتخاب کردنشان را از دست می دهند. این حقیقت ساده می تواند به شما کمک کند تا در دور تسلسل حسادت گرفتار نشوید؛ اما شما باید این قدرت را در وجود خود افزایش دهید. در عین حال باید به این نکته توجه داشته باشید که تنها با خواندن لغات و کلمات به نتیجه ی دلخواه نمیرسید. در این میان شما نیاز به شجاعت نیز دارید. خانم هایی که نمی توانند خودشان را با مبحث "از دست دادن" تطبیق دهند، معمولاً در ردیف انسان های حسود قرار میگیرند. حسادت زمانی در وجود شما ایجاد می شود که خودتان را در موقعیتی ببینید که در حال از دست دادن چیزی هستید که برایتان ارزشمند بوده است و یا چیزی را که مال شما بوده از شما بگیرند. اما زمانی که حس حسادت به شما دست می دهد، چه اتفاقی می افتد؟ احساسات شما سبب بروز چه نوع رفتاری در شما می شوند؟ شما دیگر دوست داشتنی نخواهید بود، بیش از اندازه و به صورت غیر منطقی متوقع می شوید، توانایی اعتماد کردن به دیگران را از دست می دهید، و در حقیقت می توان گفت که هر چیزی که میخواهید باشید درست در نقطه ی عکس آن قرار می گیرید و تبدیل به شخصی میشوید که اصلاً دلتان نمی خواهد باشید. رفتارتان تاثیر عکسی بر روی اطرافیان میگذارد و زمانیکه کاری را انجام می دهید تا به نتیجه ی خاصی برسید، دقیقاً به نقطه عکس آن نتیجه می رسید. حسادت سبب می شود تمام چیزهایی را که قصد دارید از آنها محافظت کنید، از دست بدهید. از این گذشته زمانیکه دیگران چنین خصیصه ی اخلاقی جذابی را در وجود شما کشف کنند، دیگر به راحتی از شما جدا نخواهند شد. گام بعدی برای خانم های حسود..... باید بپذیرید که شما هم انسان هستید و قبول کنید که نمی توانید کل دنیا را مجاب کنید که مطابق میلتان عمل کند. با این وجود باید توجه داشته باشید که: حق انتخاب دارید می توانید بر روی دیگران تاثیر گذار واقع شوید (اما نه اینکه بخواهید آنها را کنترل کنید.) شما به عنوان یک زن، توانایی هایتان خیلی بالاتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید. هر لحظه این حقیقت را در ذهن خود مرور کنید و آنرا با خود تکرار نمایید. اگر می خواهید این مطلب همواره در ذهنتان باشد می توانید بر روی یک تکه کاغذ بنوسید "من از عهده ی همه کارها بر می آیم" یا می توانید آنرا با رژ لب بر روی آینه ای که هر روز خودتان را در آن نگاه می کنید، بنویسید! |